[فایل صوتی] - [روضه] - [امام موسی بن جعفر(ع)] - آقا بیا روضه موسی بن جعفر ع
دانلود فایل صوتی
حجم: 19.3 مگابایت
دانلود فایل صوتیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است
🔸چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است
آجرک الله...
یا بن الحسن...
🔸جامه‌سیاه بر تن و بر جان ، شرار آه
🔸دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است
دلها رو روانه کنیم...
کنار حرم با صفاش...
🔸مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست
🔸بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است
امشب آسمان و زمین...
عزادار آقا موسی بن جعفر هست...
امشب همه عالم عزادارند..
بانی تمام روضه ها...
مادرشون حضرت زهراست...
🔸زندان نگو، که گرم مناجات با خداست
🔸غار حرای حضرت موسی بن جعفر است
قربون غریبیت برم آقا...
🔸ای من فدای شال عزای شما شوم
آقا جان... یا بن الحسن...
قربون شال عزات برم آقا...
🔸ای من فدای شال عزای شما شوم
🔸آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است
هر کجا نشستی...
حالا امام زمانت رو دعوت کن...
یا صاحب الزمان...
- ورود به کانال روضه
- سروش 👈 sapp.ir/roze14
- ایتا 👈 eitaa.com/roze14
- تلگرام 👈 t.me/roze1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بالاترین خورشید، گنجی در خفا بود
لبهای خشکش، تشنه‌ی ذکر و دعا بود
بی جلوه هم از بنده‌ی بد، عبد می ساخت
موسای ما در معجزاتش بی‌عصا بود
از ساق عرش افتاد در زندان ویران
در زیارتنامه حضرت موسی بن جعفر ع اومده: و المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ وَ ظُلَمِ المَطامیر -
یک ظلمتی است که(مطمُورِه)است. مطموره یعنی گودال نمور و نمناک -
اون منطقه ای که موسی بن جعفر ع توی سیاهچال زندانی بودند، گودال نمور و مرطوب بود
حضرت موسی بن جعفر ع سالیان طولانی حدود 14 سال در زندان بودند
فقط زندان آخری که آقا بودند 4 سال طول کشیده،
به نحوی بوده که شب و روز از هم تشخیص داده نمیشده
از ساق عرش افتاد در زندان ویران
آنکس که مجروحیتش از ساق پا بود
درباره موسی بن جعفر ع گفتند: «ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ»
ینی ساق پای حضرت در اثر فشار حلقه‌های زنجیر کوبیده شده بود ، آن چنان که گوشت و استخوان له شده بود
با ضربه ها هرچند که از حال می رفت
در سجده مدهوش ملاقات خدا بود
زیر عبایش جلوه های پنج تن داشت
هر جای جسمش روضه‌ی آل عبا بود
بار قنوتش را ورم هایش کشیدند
هر دفعه سیلی خورد آقا ، بی هوا بود
آخه مادرش زهرا س هم بی هوا زدن – یه بزرگی میگفت اون لعنتی «دومی» با هر دو دست ، همزمان، به دو طرف صورت مادرمون زهرا س سیلی زد
ایشالله مهدی عج بیاد انتقام سیلی مادرشو بگیره
هرکس که آمد پیش او حاجت روا شد
هرچند حرفش نیشدار و ناروا بود
آخه اون نانجیب به مادرش زهرا س جسارت کرد، هم بدن آقا رو شکنجه میدادن، هم دل آقا رو با توهین به مادرش زهرا س زجر میدادن
زنجیر، دور گردنش بود و زمین خورد
بس که ردیف استخوانش جابجا بود
با زخم لبهایش به سختی آب می خورد
هرشب گریز روضه هایش کربلا بود
ای کاظمینی ها! جنازه بر زمین ماند
ای کاش در بین شما، یک آشنا بود
هرچند بی‌کس روی تخته‌پاره افتاد
در وقت تدفینش یقین دارم رضا بود
اینجا از ابریشم، کفن آماده کردند
در پیش مردم ، حُرمتِ صاحب‌عزا بود
بالاخره بعد سالیان طولانی زندان...
یه روزی خبر دادند...
گفتند آی شیعیان...
قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه...
یکدفه دیدند درب زندان باز شد...
چند نفر یک جنازه ای رو دارن روی تکه چوبی میارن...
یکی صدا می زند این امام رافضی ها است.
اما سلیمان بن ابی جعفر خبر دار شد؛
غلام هایش را فرستاد بدن آقا را با احترام غسل دادند، کفن کردند. خلاصه هرجوری بود، بدن مطهر موسی بن جعفر ع رو با احترام، تشییع کردند و دفن کردند.
اما دل ها بسوزد؛ برای جد غربش حسین
در کربلا یا سر به روی نیزه می رفت
یا هر تنی ، صدپاره با سرْنیزه ها بود
آنجا سری در دست قاتل بود اما
با خنجر کُندی بریده از قفا بود
بعد سه روز ارباب ما را دفن کردند
تجمیع جسم او به دست بوریا بود
رضا دین پرور #رضا_دین_پرور #شعر_شهادت_امام_هفتم #شعر_شهادت_اهل_بیت #شعر_شهادت_باب_الحوائج #شعر_شهادت_حضرت_اما_موسی_کاظم لینک در سایت HadithAshk.com
